مفهوم عزت نفس(تفاوت عزت نفس و اعتماد بنفس)
آنچه عموما” به عنوان کمبود اعتماد بنفس می شنویم و می بینیم که اکثر مردم برای بهبود اعتماد بنفس تلاش می کنند ،بیش از آنکه از جنس اعتماد بنفس باشد میوهی نامطلوبی است که از ریشهی عزت نفس پایین روییده است و ما به جای درمان ریشه در تلاش برای بهبود میوه هستیم.
مولفه های عزت نفس
۱.اعتماد بنفس : اگر فردی توانایی خودش را در کاری یا حوزهای ارزشمند بداند،آن وقت افزایش اعتماد بنفس اودر آن حوزه منجر به افزایش عزت نفسش میشود. مثلا کسی که میتواند دیگران را به خوبی متقاعد کند و تاثیرگذار باشد و این توانمندی را ارزشمند بداند، رشد در این حوزه به افزایش عزت نفس او کمک میکند.
۲٫باور به توانمندی های خود : کسی که توانمندی خود را باور داشته باشد اما آن را ارزشمند نداند،این توانایی به رشد او کمکی نمیکند، بلکه تنها در راه دفاع از هویت و ارزش خود به کار میرود.
کمبود عزت نفس و اثرات آن
_کمبود عزت نفس و افراط وتفریط در انتقاد پذیری : کمبود عزت نفس باعث میشود نقدهای دیگران را نپذیریم یا دربعضی افراد کمبود عزت نفس سبب میشود جرات رد کردن نقد دیگران را نداشته باشند.
_کمبود عزت نفس و نقش آن در تصمیم گیری : افرادی که عزت نفس پایینی دارند در تصمیم گیریها و الگوهای ارزشی خود و تجربه و نگرش خود، در مقایسه با دیگران ارزش کمتری قائل میشوند.
_کمبود عزت نفس و مقایسهی خود با دیگران: برخی افراد به جای اینکه وضعیت امروز خود را با گذشتهی خود مقایسه کنند،مشغول مقایسه خود با اطرافیان میشوند.
_عزت نفس پایین و دور شدن از سبک زندگی مطلوب : عزت نفس پایین باعث میشود در انتخاب سبک زندگی مطلوب دچار مشکل شده و فرصت زندگی را به دیگرانی میفروشیم که حتی ثانیهای هم زندگی و دنیا را از نگاه ما تجربه نکردند.
_کمبود عزت نفس مانع توسعه مهارتهای ما میشود : مهارت هایی که ما در آن قوی نیستیم یا برای بهبودشان تلاش کردهایم و موفق نشدهایم درکنار علت های مختلف عموما” باعزت نفس گره خوردهاند.
یک مثال
چند سال پیش خانمی به دنبال همسر مناسبی برای پسرش می گشت ،گویا پسر،این وظیفه ی مهم را برعهده ی مادر گذاشته بود .مادر در مهمانی های زنانه و بین دوست و همکار و اینور و آنور سپرد تا بالاخره در یکی از مهمانی ها ی دورهمی زنانه دختری به ایشان معرفی شد. پسر دارای مدرک دکترا و استاد دانشگاه بود و مادر به دنبال عروسی می گشت که کمتر از فوق لیسانس نباشد. چون مهم بود که وقتی می نشیند وازعروسش تعریف می کند حتما مدرک او را در لیست امتیازات مثبت عروس خانم بیاورد و در میان همه پُز بدهد.به هر حال باید چشم چند نفر از حدقه در می آمد!
مادر، ظاهر آن دختر را پسندید ،محل زندگی دختر در یکی از نقاط خوب شهر بود و پدرش شغل آبرومندی داشت اما مدرک تحصیلی دختر کاردانی بود. مادر به خانه آمد و با پسرش حرف زد پسر گفت برویم ودیداری داشته باشیم به هر حال اگر به ادامه تحصیل علاقه داشته باشد می تواند بعد ادامه دهد. دیدار و خواستگاری انجام شد و در نهایت آن دو با هم ازدواج کردند. نکته ی جالب توجه اینجاست که این مادربا اینکه به مدرک تحصیلی پسر دکترش می نازید و در همه جا می گفت پسرم استاد دانشگاه است اما پس از ازدواج با عروسی که مدرک کاردانی داشت احساس می کرد عروسش هنوز یک سر وگردن بالاتر از پسرش است. یک روز گفت : پسرم حس خوبی ندارد می گوید مامان این دختر برای من حیف است باید با کسی خیلی خیلی بهتر از من از دواج می کرد وبعد آقای دکتر دچار عذاب وجدان شده بود چرا؟ چون با اینهمه مدرک و پُز و افاده و تدریس در فلان دانشگاه، هنوز خودش را در جایگاه بسیار پایین تری از همسرش می دید.
داشتن صد مدرک رنگارنگ هم نمی تواند عزت نفس کم شما را بهبود بخشد.صدویکمی هم که بگیری احساست به خودت و زندگی تغییری نخواهد کرد.
نتیجه اش این شد که وقتی این عروس به منزل مادر شوهر می رفت همگی در خدمتش بودند ومقابلش خم وراست می شدند و اگر حرفی می خواستند بزنند صدبار واکاوی می کردند تا یک موقع جلوی عروس خانم حرف بیهودهای نگفته باشند. البته همه ی این رفتارها به دلیل احساس ناخوشایند و عذاب وجدانی بود که پسر در این ازدواج داشت. ( احساس خود کم بینی )
افزایش عزت نفس زیر بنای رشد سالم است
بنویسید. نوشتن نه به این منظور که شما با هدف نویسنده شدن بنویسید. نوشتن یک کاووش درونی است. نوشتن یک روش درمانی ست. شما تمام اتفاقات روز خود را می نویسید و در حین نوشتن به دنبال چرایی مسائل و اتفاقات میگردید. از خود بپرسید چرا این اتفاق برایم افتاد؟ آیا واقعا لازم بود آن حرف را بزنم؟ آیا نمی توانستم در انجام این کار استرسم را کنترل کنم؟ حالا که این اتفاق افتاده چگونه باید در رفع آن بکوشم؟ آیا برای رشد و پیشرفت در کارم بهتر نیست مهارت های جدید را یاد بگیرم؟ آیا بهتر نیست در باره انتقادی که به من شده بیشتر بیندیشم و تحقیق کنم واگر این انتقاد بجاست برای بهبود وضعیت تلاش کنم ؟ و دهها سوال دیگر که می توانید دررابطه با مشکلی که با آن دست وپنجه نرم می کنید بنویسید مطمئن باشید در میان این پرسش و پاسخ ها برخی گره ها بازمی شوند.
صفت های خوب خود را یادداشت کنید. توی دفترتان بنویسید من مادرمهربانی هستم. من فردی خوش رو هستم. من تا جایی که می توانم به همه کمک می کنم .من مرد صبوری هستم. من زنی سخاوتمند هستم و… بسیاری صفت های خوب دیگر. حالا این صفت ها را هر روز و یا هفته ای سه چهار بار مرور کنید و در روابطتان آنها را نشان دهید
یاد بگیرید. یادگیری و آموختن مهارت هایی که با روحیات شما سازگارند تاثیر زیادی درعزت نفس شما دارد. با کسانی که هم دغدغه ی شما در امرآموختن مهارت ها هستند ارتباط برقرار کنید ودرصورت نیاز به آنها کمک کنید .اگر دیدید چیزی را بلد هستید که دوستان شما درآن ضعف دارند و می توانید کمک کنید تا مشکلشان را برطرف کنید ،دریغ نکنید. فراموش نکنید که شما در دفترتان مهربانی وسخاوتمندی را ثبت کرده بودید
مستقل شدن را تمرین کنید.وابستگی به هر شکلی وبه هر کسی عزت نفس شما را کاهش می دهد. به توانایی های هر چند اندک خود ایمان بیاورید. شما توانایی های بسیار زیادی دارید که خودتان از آن غافلید.
مسئولیت ها را کوچک کنید. اگر در روز کارهای بیشماری برسرتان ریخته ،آنها را اولویت بندی کنید ویا به کارهای کوچک تر تقسیم کنید. کاری را که حدود یکساعت زمان می برد تا انجام شود در چهار تا پانزده دقیقه و با فاصله انجام دهید. چندین مسئولیت و کار سنگین را باهم و در یک روز انجام ندهید.
با تغییر دوست باشید. همه چیز تغییر می کند ، ما هم باید تغییر کنیم. در برابر تغییر مقاومت نکنید. اگردر شرایطی قرار می گیرید که باید تغییراتی انجام شود حتما این کار را بکنید. اگر قرار باشد در برابر تغییرات مانند چوب خشک بایستیم و انعطاف نداشته باشیم بدون شک می شکنیم و آسیب می بینیم.انعطاف پذیری دوستی ها و روابط بهتری برایمان می سازد.
کمال گرایی را فراموش کنید. این را در ذهن خود حک کنید .هیچکس کامل نیست. همه ی ما ضعف هایی داریم و سعی می کنیم برای بهتر شدن بکوشیم. اگر در روابطمان، در کارمان، در مراودات خانوادگی و فامیلی حس کردیم چیزی درما کم است و باید بهترعمل می کردیم ،این طرز فکر را کنار بگذارید و مطمئن باشید همه ی افراد دچار نقص هایی در رفتار،گفتار و کارشان هستند ؛ به خودت بگو :کامل بودن آنقدر ارزش ندارد که بخاطرش ذهنم را درگیر کنم و خودم را عذاب دهم و احتمالا ترکش های این کمال گرایی اطرافیانم را نیز دچار دردسر خواهد کرد.
اشتباهات تان را بپذیرید. هیچ کس در این دنیا وجود ندارد که اشتباه نکرده باشد. اگر شما اشتباهی کردید آنرا بپذیرید . پذیرفتن اشتباه یعنی توانایی در رفع آن.یعنی من آنقدر به خود اطمینان دارم که می توانم این مسئله را حل کنم. یعنی من می پذیرم که اشتباه کرده ام اما در تلاشم که اشتباهم را برطرف کنم.وقتی در تعامل با افراد صادق باشیم و اشتباهمان را بپذیریم افراد راحت تر با ما ارتباط برقرار می کنند و دفعه ی بعد که اشتباهی از آنها سر زد حداقل می دانند اگر نزد ما به اشتباهشان اعتراف کنند ما اورا می پذیریم ودر کمک کردن به او کوتاهی نمی کنیم.
دستاوردهای حاصل از عزت نفس
_حفظ و نگهداری خویش : مدیریت استرس، آموختن ازشکستها،مقاومت در برابر تنشها و آسیبها،آمادگی برای تجربههای بعدی
_خود شکوفایی: توانایی ها و استعدادهای بالقوه را تبدیل به بالفعل میکنیم.هر روز برروی خود و توانمندیها کار کرده و اطمینان داریم میتوانیم اثر گذار باشیم.
عزت نفس یک مسیر طولانی ،ناهموار وهمراه با چالش است که باید با مطالعه،یادگیری،تلاش و کوشش آن را طی کنیم تا به دستاوردهای ارزشمندی در زندگی برسیم.
نویسنده: بیتا کیهانی