اززمانی که تخمک با اسپرم ترکیب میشود ویک زندگی شکل میگیرد، تا زمانیکه فرد پس ازسالیان سال چشم از جهان فرو ببندد دورههای مختلفی را در حیاتش پشت سر میگذارد نوزادی،کودکی،نوجوانی،جوانی،میانسالی و پیری؛ دورههایی هستند که با آگاهی و شناخت کافی میتوانیم از آنها لذت ببریم.
ما در این مقاله حد فاصل دورهی کودکی تا جوانی را بررسی میکنیم،که به آن بلوغ میگوییم.کلمه بلوغ به معنی رسیدگی و رشد کردن است.
بلوغ دورهای است که صفات قابل مشاهده(صفات ثانویه جنسی )گسترش یافته و بروز مینماید.وقتی میگوییم کسی به سن بلوغ رسیده یعنی وارد مرحلهی جدیدی از زندگی شده است.دراین مرحله او با تحولی در ظاهر وجسم و روان روبرومیشود.
بلوغ در دختران
در دختران بلوغ معمولا بین نُه تا سیزده سالگی آغاز میشود،این عدد با توجه به مکان زندگی ،آب وهوا، شرایط محیطی وژنتیک در افراد مختلف فرق دارد و حدود سه تا چهار سال طول میکشد. در دختران بلوغ حدود یک تا دوسال زودتر از پسران آغاز میشود.
علائم بلوغ در دختران ( جسمی و جنسی)
ظاهر شدن جوشهای ریزروی گونهها و بینی، جوانه زدن پستانها و قد کشیدن ،پهن شدن استخوانهای لگن،رشد موها در ناحیهی زیر بغل و آلت تناسلی ازعلائم بلوغ دختران است.
در این مرحله قاعدگی آغازمیشود. سیکل قاعدگی در افراد متفاوت است و معمولا بین بیست و یک تا بیست و هشت روز طول میکشد .مدت زمان قاعدگی بین سه تا هفت روزبه طول میانجامد واین مدت درافراد مختلف با هم فرق دارد.
چند توصیه برای رشد بهتر
رژیم غذایی: بهتر است از میوهها،سبزیجات تازه،لبنیات،مغزها و حبوبات به جای فست فودها و تنقلات غیرمفید استفاده شود
فعالیت بدنی: یکی ازعوامل موثر در ترشح بسیاری ازهورمونها فعالیت بدنی است انجام ورزشهای سبک و مناسب و پیادهروی در هوای آزاد لذت بخش و مفید است.
خواب کافی : از آنجا که هورمون رشد در خواب ترشح میشود، هشت ساعت خواب عمیق ومنظم برای نوجوان ضروری است.
همه میدانیم که بلوغ با خود تحولاتی به همراه دارد،علاوه برتغییرات ظاهری تغییراتی درروحیات نوجوان نیز صورت میگیرد.
علائم بلوغ در دختران (روحی و روانی)
در زندگی هر تغییرو تحولی چالش برانگیز است. بارها شنیدهایم تغییر دشوار است و هر کسی نمیتواند با تغییر کنار بیاید. بلوغ تحولی است که خود فرد هیچ دخالتی در آن ندارد و دست توانمند طبیعت فرد را وارد مرحلهی تازهای از زندگی میکند.
در این دوره از زندگی نوجوانِ دختر و خانواده تنشهایی را تجربه میکنند.
_نیاز به استقلال
_خواهان آزادی بیشتر
_حساس شدن روی چهره،اندام ،لباس و توجه به لوازم آرایش
_زودرنجی،کناره گیری از خانواده وکم حرفی
_پُرخوریهای عصبی
_پر خاشگری و کنترل نکردن هیجانات
_مقایسهی خود با همسالان
_رویا پردازی و خود را درجایگاه زن بالغ دیدن(خود را درنقش همسری دیدن)
نوجوان در این دوره از دوستانش الگو میپذیرد کافیست در یکی دو مورد دوستش را قوی تراز خود ببیند،در آنصورت احساس ناتوانی و بی ارزشی میکند.
احساس بی ارزشی دلیل رفتارهای مخرب وپرخاشگرانه و کشیده شدن به سوی سیگار و مواد مخدراست .او نمیتواند درک کند هر فردی نقصهایی دارد وهمه کامل نیستند،آنقدر جذب دنیای بیرون از خود شده است که تواناییهای خود را نمیبیند. برای همین است که با یک تلنگر یا ناکامی فرومیریزد،زیرا خود را موجودی ضعیف و ناتوان میبیند که هیچ کاری از دستش ساخته نیست.
نقش خانواده در تشدید تنش در دورهی بلوغ
ما بزرگسالان مرحلهی بلوغ را پشت سر گذاشتهایم و با فراز و فرودهای روحی و روانی آن آشنا هستیم. انتظار میروداز تجربیاتمان درس بگیریم وبا درک و شناخت بیشتری با نوجوانمان رفتار کنیم. اغلب فراموش میکنیم، که خودمان هم این دوره را گذراندهایم اما وقتی نوبت به فرزندمان میرسد، خود خواه میشویم ،شاید یادمان میرود و یا میگوییم نه ! ما در زمان خود اینطور نبودیم یا به این شکل رفتار نمیکردیم.
با اینکه بارها به دوره و زمان خودمان و رفتارهای سنجیدهمان اشاره میکنیم وخودمان را با فرزندمان مقایسه میکنیم ، یک لحظه به ذهنمان نمیرسد با مقایسه احساس بی ارزش بودن را به فرزند مان منتقل میکنیم.
او که به تازگی به نوجوانی قدم گذاشته و به دلیل تغییرات هورمونی، تنش و سردرگمی را تجربه میکند،حالا با والدین خود مقایسه میشود.
والدین از دورهی نوجوانی خود و سر به راهی وحرف گوش کن بودن و درسخوان بودن خود تعریف میکنند گاهی نوجوان را با بچههای فامیل مقایسه میکنند. بچههایی که شاید در سال دویا سه بار آنها را میبینند!
این حرفها در ذهن نوجوان حک میشود .هر چقدر که والدین یا بزرگترها به او گوشزد کنند که تمام این حرفها از سر دلسوزی و محبت و برای پیشرفت تو در درس و زندگی گفته میشود او نمیتواند درک کند؛ با خود میگوید این چه محبتیاست که من احساس بیهودگی و پوچی میکنم.
نوجوان پس از شنیدن این حرفها از والدین خود دور و دورتر شده و به دوستان ، مخصوصا دوستانی که در او حس بزرگی و قدرت کاذب ایجادمیکنند، نزدیکتر میشود.او در جمع دوستان بیشتر از خانواده تایید میگیرد. وقتِ بیشتری را با دوستان سپری میکند،زیرا در کنار آنها احساس خوبی دارد و دوست دارد کارها و رفتارهای آنها را تقلید کند.
ازنظر او دوستانش او را بیشتردرک میکنند،دوستانش را قوی و با اعتماد بنفس میبیند و او هم میخواهد مثل آنها باشد.او نمیداند برخورداری از حس قدرت نشانهی قوی بودن نیست درواقع نوجوان به دلیل احساس نا امنی رفتارهایی از خود به نمایش میگذارد تا احساس قدرت کند.او تصور میکند با رفتارهایی که از دوستانش تقلید میکند ،قوی تربنظرمیآید و میتواند نزد خانواده و دیگران محبوب شده و نظر والدین را نسبت به خود تغییر دهد.او فقط حس قدرت دارد و این حس ناشی ازاحساس ناامنی است. بنابراین :
_ از قبول مسئولیت سر بازمیزند.
_ به مهارتهای خود با تردید مینگرد و اغلب می گوید،نمیدانم چطور انجامش دهم شاید نتوانم کار را خوب پیش ببرم.
_ کارش را قبل ازتمام شدن رها میکند.
_در حد افراط مصّر و یکدنده میشود.
_هیجاناتش را کنترل نمی کند.
و …
نوجوان نیازدارد مورد توجه و محبت خانواده قرار بگیرد.اگر در خانه شرایطی فراهم نشود تا قدرتش را به شکل درست نشان دهد در جستجوی راههای دیگر خارج از خانه برای اعمال قدرتش میگردد.
نقش خانواده در ایجاد احساس امنیت و آرامش در نوجوان دختر
_با ایجاد موقعیتهایی به نوجوان کمک کنید تا تواناییهای خود را به چالش بکشد واحساس توانمندی کند.
_ با او در انجام تصمیماتش همراه شوید و کمک کنید زمان تصمیم گیری تمام جوانب را بسنجد وبه پیامد تصمیمش بیندیشد. به او زمان بدهید فکر کند.
_ به نوجوان اطمینان بدهید کنارش هستید و در حل مشکلات کمکش میکنید.
_ وقتی در مقابل اندیشه و تصمیمش خود را مسئول می داند و کارها را به خوبی پیش میبرد کارش را تایید و از او قدردانی کنید.
_کوچکترین و کمترین موفقیتش را تایید کنید وهمواره او را تشویق کنید.
_ کمک کنید هدفهای کوتاه مدت و بلند مدت برای خود معین کند. به فرض مثال اگر مشغول یادگیری زبان دوم است سطح انتظارات را بالا نبرید.زمان خاصی تعیین نکنید “باید سه ماه دیگر در فلان سطح باشی”. بگذارید ازروند یادگیری لذت ببرد.بتدریج وقتی به توانایی خود پی ببرد انرژی خوب و حس خوبی که از بودن در مسیرمیگیرد او را به ادامه دادن ترغیب میکند.
_با او از علائقش حرف بزنید. بگذارید از رویاهایش بگوید. حتی اگر فکر میکنید رویاهایش کمی بزرگ بنظرمیرسد،او را نا امید نکنید. انسانهای زیادی بودهاند که رویاهای کودکی شان بسیار بزرگتر از سطح زندگیشان بوده اما به آن جایگاه رسیدهاند ،چرا فکرمیکنید فرزند شما نمیتواند به رویاهای بزرگش دست یابد. حمایت شما مخصوصا حمایت عاطفی شما تاثیر بسیارزیادی در موفقیت فرزندتان دارد.
_ به او اجازهی اشتباه کردن بدهید ، اگر اشتباه نکند یاد نمیگیرد. وقتی اشتباه میکند کنارهم بنشینید و راجع به اشتباهش حرف بزنید و از تمام زوایا اشتباه را تحلیل کنید و با گفتگوبه نتیجهی مطلوب برسید.
_ کمک کنید مهارتهایش را ارتقا دهد،روی آنها کار کند و بعد آن مهارتها را برای خواهر یا برادرش و یا برای شما توضیح دهد و یاد دهد. وقتی میبیند در این مهارت آنقدر قوی هست که به دیگری یاد دهد احساس توانمندی و ارزشمندی او افزایش مییابد.
_ وقتی کاری را بلد است و مهارتی دارد در خانه از او کمک بگیرید،مثلا او می تواند دسرخوشمزهای درست کند و یا نقاشیهای زیبایی می کشد ،شاید می تواند دیوار اتاقش را خودش رنگ کند، ممکن است قلم خوبی داشته باشد و شعرهای کوتاهی بنویسد .روی تکههای کاغذ شعرهای کوتاهش را بر روی دیوارهای خانه بچسبانید و هر روز یکی را بخوانید و لذت ببرید. تشویقش کنید بیشتر بنویسد و اطمینان دهید حتما شعرهایش را برای چاپ در مجله میفرستید. اگر درموسیقی مهارت دارد کمک کنید روی مهارتش کار کند واگر دوست دارد در مهمانیهای خانوادگی بنوازد. وقتی میبیند پدر ومادر به استعدادها و تواناییهایش ارزش میدهند، عزت نفس در او افزایش مییابد.
_ فضایی به وجود بیاورید که در آن به راحتی از شما انتقاد کند. هیچکس کامل نیست ،ما بعنوان والدین گاهی به اشکالاتی که در رفتارمان وجود دارد آگاه نیستیم. گاهی فرزندان ما ،مارا بهتر میبینند. اگر واقعا اشتباهی در رفتارتان هست به آن در مقابل فرزندتان اعتراف کنید و اطمینان دهید روی آن کار میکنید .بگذارید نوجوان بفهمد والدین هم اشتباه میکنند و برای رفع و بهبود اشتباه تلاش میکنند. یادتان نرود فرزندان ما از ما الگو میگیرند ،اگرمیخواهیم با مشکلات کمتری روبرو شویم اول باید روی خودمان کار کنیم. اگر ما اشتباهاتمان برطرف نکنیم چگونه انتظار داریم فرزندمان روی اشتباهاتش فکر کند و آنها را بهبود ببخشد.
_به نوجوان این اطمینان را بدهید که نیازی نیست همیشه جزء بهترینها و نفرات اول باشد.همیشه برنده بودن خوب نیست ؛این دیدگاه باعث میشود تحمل شکست برایش سخت باشد.در زندگی مواقعی هست که باید شکست را بپذیرد و برای جبران آن تلاش کند.اگر نتواند با شکست کنار بیاید،دچار سرخوردگی میشود. او با پذیرش شکست سختکوشی را یا میگیرد.
هیچ آدمی یافت نمیشود که در تمام جنبههای زندگی و همیشه نفر اول و برنده باشد.نوجوانی دورهای است که اگر راجع به آن شناخت درست و دقیقی داشته باشیم،میتوانیم از تمام لحظات آن بهره ببریم و به عنوان دورهای شیرین اززندگی درخاطراتمان ثبت کنیم.
نویسنده: بیتا کیهانی